نمي دانم چرا در اين زندان محكوم ابديت شده ام؟
به چه جرمي و چه گناهي مرتكب شده ام كه اين گونه شكنجه مي شوم!
آه ،اگر ذره اي از وجودم را حس كني ،آن را زلال چون آب چشمه مي ساختم!
اينجا در خلوت سكوتم در اين اتاق سر و بي روح خاموش به سياهي نگاهم خيره شده ام
نمي دانم به كدامين عشق دچار شده ام
به پاك ترين و بالا ترين عشق كه هيچ همدمي جز اونيست و نخواهد بود.
نظرات شما عزیزان:
|